گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ تمدن - عصر ناپلئون
فصل هشتم
فصل هشتم :امپراطوری نوین - 1804-1807


I-تاجگذاری: دسامبر 1804

ناپلئون با خشنودی راه امپراطوری را در پیش گرفت. حتی پیش از رفراندوم (مه 1804)، در زیر نامه ها فقط نام اول خود را امضا می کرد؛ پس از چندی، جز در مورد اسناد رسمی، امضای خود را به N ساده تبدیل کرد؛ و با گذشت روزگار آن حرف اول غرورآمیز بر روی بناهای یادگاری، ساختمانها، لباسها، کالسکه ها پدیدار شد ... وی از مردم فرانسه دیگر به نام «شهروندان» یاد نمی کرد، بلکه آنها را «اتباع من» می نامید. از درباریان خود انتظار احترام زیادتر و از وزیران خود انتظار موافقت بیشتری داشت؛ ولی با این حال روشهای اشرافی تالران را با سکوتی عبوسانه تحمل می کرد، و بذله گوییهای خارج از نزاکت فوشه را با کمی لذت می پذیرفت. با توجه به کمکی که فوشه در کشف توطئه گران کرده بود، ناپلئون او را به عنوان وزیر پلیس به مقام سابقش بازگردانید (11 ژوئیة 1804). روزی که ناپلئون درصدد از بین بردن استقلال فکری و کلامی او برآمد و به او گفت که در اعدام لویی شانزدهم رأی موافق داده است، فوشه در پاسخ گفت: «کاملا صحیح است. اولین خدمتی بود که فرصت پیدا کردم برای اعلیحضرت [ناپلئون] انجام دهم.»
عظمت و شکوه ناپلئون هنوز یک چیز کم داشت، و آن این بود که، بر خلاف سایر فرمانروایان، مورد تأیید و تقدیس عالیترین نمایندة مذهبی ملت قرار نگرفته بود. به هر حال، درآن فرضیة الاهی قرون وسطایی چیزی وجود داشت: در نظر ملتی که اکثریت عظیم آن را کاتولیکها تشکیل می دادند، تدهین فرمانروای آنها به وسیلة پاپ که خود را نایب خداوند می دانست به این مفهوم بود که این فرمانروا در واقع به وسیلة خداوند انتخاب شده است، و بنابراین باقدرتی تقریباً الاهی سخن می گوید. برای تسهیل فرمانروایی چه فکری بهتر از این؟ آیا چنین تدهینی ناپلئون را با همة فرمانروایان اروپا، هر قدر هم که درگذشته ریشه داشته باشند،

برابر نخواهد ساخت؟ از این رو دیپلوماتهای خود را بر آن داشت که پاپ پیوس هفتم را ترغیب کنند که با سفری بی سابقه به پاریس بر سر آن فرزند انقلاب و عصر روشنگری تاج بگذارد تا پیروزی کلیسای کاتولیک را بر انقلاب و عصر روشنگری نشان دهد. آیا برای جناب پاپ مفید نخواهد بود که برجسته ترین مبارز اروپا را به عنوان مدافع جدید مذهب در اختیار داشته باشد؟ بعضی از کاردینالهای اتریش این فکر را به طور آشکار توهینی به مقدسات به شمار می آوردند، ولی بسیاری از ایتالیاییهای زیرک تصور می کردند که این عمل پیروزیی نه تنها برای مذهب بلکه برای ایتالیا خواهد بود؛ آنها می گفتند: «برتخت فرانسه خانواده ای ایتالیایی را برای حکمروایی بر آن بربرها خواهیم گذاشت، و از ‹گلها› انتقام خواهیم گرفت.» احتمالاً پاپ بیشتر اهل عمل بود: با این امر موافقت خواهد کرد، به امید آنکه ملتی نادم و پشیمان را به اطاعت دستگاه پاپ درآرد، و چندین قطعه از املاک پاپی را که توسط ارتش فرانسه گرفته شده بود دوباره تصرف کند.
ناپلئون چنان تدارکات دقیقی برای این پیروزی مشترک دید که گویی برای جنگی عمده آماده می شود. تشریفات تاجگذاری رژیم سابق مورد بررسی قرارگرفت و با اوضاع تطبیق داده شد و ساده تر گشت. حرکات دسته جمعی را طوری تنظیم کردند که گویی به توسط یک استاد رقص طرحریزی شده است، و برای هر حرکتی موقعی در نظر گرفتند. لباسهای تازه ای برای خانمهای دربار طرح کردند؛ بهترین کلاهسازان را در پیرامون ژوزفین گرد آوردند، و ناپلئون به او دستور داد که جواهرات خزانه و همچنین زینت آلات خود را بر تن بیاویزد؛ و با وجود اعتراضات مادر، براردان، و خواهرانش، تصمیم گرفت که هم تاج بر سر خود و هم بر سر او بگذارد. ژاک – لویی داوید، که قرار شد آن واقعه را در بزرگترین تابلو عصر ترسیم کند و به یادگار بگذارد، ژوزفین و ملتزمان رکابش را برآن داشت که هر حرکت و هر حالت خود را تمرین کنند. به شاعران پول دادند که دربارة آن واقعه به تمجید بپردازند. به اپرا دستور دادند که باله هایی ترتیب دهند که در پاپ اثر بگذارد. ترتیباتی دادند که در خیابانهای عمده نگهبان بایستد، و در صحن کلیسای نوتر-دام نگهبانان کنسولی برای اتحاد واقعی قیصر و مسیح صف بکشند. شاهزادگان و مقامات عمدة سایر کشورها دعوت شدند، و آمدند. جمعیتهایی از شهر و حومه و استانها وخارج وارد شدند- اینان کوشش می کردند تا محلهای مناسبی در کلیسا یا راهها به دست آورند. دکانداران امیدوار بودند که عواید هنگفتی به دست آورند، و همین طور هم شد. سرگرمی های متعدد و جلوه ای تماشایی مردم را طوری راضی کرد که شاید از زمان نان و سیرک1 امپراطوری روم به بعد دیده نشده بود.


<601.jpg>
ژاک ـ لویی داوید: تاجگذاری ناپلئون. موزة لوور، پاریس


1. pnem et circenses ، سیاستمداران رومی برای به دست آوردن آرای مردم میان فقیران نان توزیع می کردند و حتی سیرکهایی تماشایی ترتیب می دادند. ـ م.

پاپ پیوس هفتم مهربان راه سفر را بآرامی طی کرد (2-25 نوامبر) و از شهر های فرانسه و ایتالیا با تشریفات گذشت و در فونتنبلو با ناپلئون ملاقات کرد. از آن لحظه به بعد تا زمان تاجگذاری، ناپلئون از هرگونه اظهار ادب نسبت به پاپ جز سر فرود آوردن خودداری نکرد؛ امپراطور نباید نگران این باشد که قدرتی مافوق خود او وجود دارد. مردم پاریس- شکاکترین مردم روی زمین در آن زمان- آمدن پاپ را به منزلة نمایشی به حساب آوردند؛ عده ای سرباز و کشیش همراه او به حرکت درآمدند و او را به تویلری بردند، و در آپارتمان مخصوصی در پاوین دوفلور جای دادند. ژوزفین به استقبال او رفت، و از این موقعیت استفاده کرد و گفت که با ناپلئون ازدواج مذهبی نکرده است؛ پاپ قول داد که این نقص را قبل از تاجگذاری بر طرف کند. در شب 29-30 نوامبر، او را دوباره به عقد ازدواج درآورد، و ژوزفین احساس کرد که مانعی متبارک در مقابل طلاق1 سر برافراشته است.
در آغاز صبح سرد 2 دسامبر، دوازده دسته، به منظور پیوستن به یکدیگر در نوتردام، از نقاط مختلف به حرکت درآمدند. این دسته ها مشتمل بود بر نمایندگانی از شهرهای فرانسه، از ارتش و نیروی دریایی، مجالس قانونگذاری، قضایی واداری، لژیون دونور، انستیتو، اتاقهای تجارت، ... آنان دیدند که کلیسا تقریباً پر از مدعوین غیر نظامی شده است، ولی سربازان راه را برای آنها باز کردند و آنها را به محلهای مخصوص خود بردند. در ساعت 9 صبح، از پاویون دوفلور پاپ و ملتزمان رکابش به حرکت درآمدند: پاپ پیوس هفتم و نوکرانش، کاردینالها و اعضای عالیرتبة کوریا2 در کالسکه های پرزرق وبرقی سوار بودند که اسبهایی تنومند و زیبا آنها را می کشیدند. سرپرستی این قافله با اسقفی بود که بر استری سوار، و صلیب پاپ را بالای سرگرفته بود. نزدیک کلیسا، از کالسکه ها پیاده شدند و با آرایشی با شکوه از پله ها به سوی صحن کلیسا، و از آنجا از میان صفوف سربازان دلیر و ورزیده به محلهای مخصوص خود رفتند- و پاپ به طرف تخت خود در دست چپ محراب روانه شد. در این ضمن، در نقطة دیگر تویلری، سواره نظام امپراطوری به حرکت درآمد: اول، مارشال مورا، فرماندر پاریس با کارمندانش؛ سپس چند هنگ مخصوص و ممتاز ارتش؛ آنگاه اعضای عالیرتبة دولت در کالسکه های شش اسبه؛ بعد کالسکه ای مخصوص برادران و خواهران بوناپارت؛ سپس کالسکة سلطنتی با علامت N که هشت اسب آن را می کشید، وحامل امپراطور با لباس مخمل ارغوانی و گلدوزی شده با جواهر و طلا، و ملکه در اعتلای عظمت متزلزل3 خود با جامة ابریشمی و درخشان و مزین به جواهر آلات– «چهره اش را چنان خوب درست کرده بودند» که، اگر چه

1. در مذهب کاتولیک، طلاق مجاز نیست. ـ م.
2. curia ، بارگاه پاپ در رم. ـ م.
3. از آن لحاظ که نمی توانست برای ناپلئون فرزندی بیاورد، و ناپلئون نیز او را بعدها طلاق داد. ـ م.

چهل و یک سال داشت، «مثل دختری بیست و چهار ساله می نمود.» آنگاه هشت کالسکة دیگر حامل خانمها و افسران دربار. یک ساعت طول کشید که این کالسکه ها به کلیسا رسیدند. در آنجا ناپلئون و ژوزفین لباس تاجگذاری پوشیدند، و در قست راست محراب جای گرفتند؛ ناپلئون روی تختی نشت و ژوزفین روی تختی کوچکتر پنج قدم پایینتر از او.
پاپ از محراب بالا رفت؛ ناپلئون و ژوزفین نیز بالا رفتند و در برابر پاپ زانو زدند پاپ هریک را تدهین و تقدیس کرد. آنگاه امپراطور و ملکه پایین آمدند و به جایی که ژنرال کلرمان ایستاده و سینی حامل تاج را در دست داشت رفتند. ناپلئون تاج را گرفت و آن را روی سر خود نهاد. سپس چون ژوزفین با حالت تقوا و حجب در برابر او زانو زد، ناپلئون – «با محبتی قابل ملاحظه»- تاجی جواهرنشان بر روی گیسوان پر جواهر او گذاشت. هیچ یک از این کارها باعث تعجب پاپ نشد، زیرا ترتیب آن را قبلا داده بودند.1 پاپ شکیبا بر گونة ناپلئون بوسه زد و جملة رسمی «امپراتور تا ابد زنده باد» را بر زبان راند، و آهنگ مخصوص قداس را خواند. دستیارانش انجیل را نزد او آوردند و ناپلئون دست خود را بر روی آن نهاد و سوگندی را ادا کرد که بیش از پیش او را به عنوان فرزند انقلاب معرفی می کرد:
سوگند می خورم که تمامیت ارضی جمهوری را حفظ کنم، قوانین کنکوردا و آزادی عبادت را محترم بدارم و به مورد اجرا بگذارم؛ به تساوی در برابر قانون، آزادی سیاسی و مدنی، و تغییرناپذیری فروش اموال ملی احترام بگذارم و آنها را اجرا کنم؛ هیچ حقوقی گمرکیی وضع نکنم و هیچ مالیاتی نگیرم، مگر بر طبق قانون؛ سازمان لژیون دونور را نگاه دارم؛ و تنها بر طبق مصالح، سعادت، و افتخار مردم فرانسه حکومت کنم.
تا ساعت سه تشریفات تمام شد. گروههای مختلف در میان هلهلة جمعیت و در زیر برف به سوی مبدأ خود حرکت کردند. پاپ خوش مشرب، که مسحور جلال و شکوه پاریس شده بود و انتظار مذاکرات مفیدی را داشت مدت چهار ماه در پایتخت و حوالی آن توقف کرد و مکرر روی بالکن ظاهر شد تا به جمعیتی که زانو زده بودند برکت بدهد. وی ناپلئون را مردی مؤدب، ثابت، و پایدار یافت، و ضیافتهای غیرمذهبی را که از طرف میزبانش برپا می شد صبورانه تحمل می کرد. در 15 آوریل 1805 عازم رم شد. ناپلئون برنامه ها و روشهای امپراطوری خود را از سر گرفت و اطمینان داشت که چون مانند هر فرمانروای دیگری تقدیس شده است، می تواند با قامت استوار در برابر دولتهایی که بزودی به قصد نابودی او با یکدیگر متحد خواهند شد بایستد.

1. ناپلئون در سنت هلن به لاس کازه در 15 اوت 1816 چنین گفت: «پاپ، اندکی قبل از تاجگذاری، موافقت کرد که خود او تاج بر سرم نگذارد. [همچنین] از اجرای مراسم عشای ربانی خودداری کرد. وی [به اسقفها که می خواستند پاپ در این مورد اصرار ورزد] گفت: ‹ناپلئون شاید ایمان نداشته باشد؛ مسلماً وقتی خواهد آمد که ایمانش بر سر جای اول بازگردد›.»